به گزارش خزرفوری بوالفضل رضائی :یکی از دغدغه های بسیار مهم مردم گیلان و فعالان حقوق شهروندی و محیط زیست، وضعیت نابسامان و بحرانی زیست محیطی استان در همه ابعاد آب ،خاک و منابع طبیعی بوده که رفته رفته تبدیل به یک ابربحران واقع گردیده است . در این گزارش در گفتگو با یاسر شیخان […]
بوالفضل رضائی :یکی از دغدغه های بسیار مهم مردم گیلان و فعالان حقوق شهروندی و محیط زیست، وضعیت نابسامان و بحرانی زیست محیطی استان در همه ابعاد آب ،خاک و منابع طبیعی بوده که رفته رفته تبدیل به یک ابربحران واقع گردیده است . در این گزارش در گفتگو با یاسر شیخان مدیر عامل انجمن هم اندیشان و همیاران محیط زیست استان گیلان، ارزیابی از وضعیت محیط زیست و چالش ها و راه حل های برون رفت از آن مورد بررسی قرار گرفته است.
اصلی ترین چالش های محیط زیستی استان گیلان
یاسر شیخان عنوان کرد: محیط زیست گیلان در حال حاضر با چالش ها متعددی روبروست و مهمترین ویژگی این چالش ها عبارتند از آسیب های جدی که به سلامت عمومی و حیات طبیعی وارد می آید و از سوی دیگر نامشخص بودن آینده این چالش هاست.بدین معنی که چشم انداز روشنی از بهبود وضعیت وجود ندارد.پسماند، فاضلاب های شهری و صنعتی،کاهش پوشش جنگلی، تعرص به حریم مناطق حفاظت شده و چهارگانه، آسیب و تخریب زیستگاه ها و وضعیت نامناسب تالاب انزلی که میتواند به مرگ تالاب منجر شود را می توان از اصلی ترین چالش های محیط زیستی استان برشمرد.
سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها مبتنی بر سلیقه های متغیر مدیران است
این فعال و پژوهشگر محیط زیست در ادامه با تشریح اینکه اساسا سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های در محیط زیست استان بیشتر از آنکه متاثر از نگاه علمی و با رویکرد شفافیت و مشارکتی باشد، مبتنی بر سلیقه های متغیر مدیران بوده است افزود: اگر برنامه ای هم تولید می شود یا ناقض است یعنی جامع، علمی، بودجه بندی شده، مشارکتی و شفاف نیست. نگران کننده تر اینکه چنانچه برنامه مناسبی هم تولید شود می تواند در ذیل سلایق و مطامع افراد نادیده گرفته شود.مثل طرح پسماند استان و سند سیپای تالاب انزلی اشاره کرد.
وی همچنین گفت: طرح جامع پسماند استان عملا در شفاف نبودن خود فاقد کارایی حداقلی بوده و در مقابل باید پرسید چه بر سرنوشت مطالعات و سند سیپای انزلی امده است. در این فرصت شاید بتوان به شفاف نبودن مطالعات ارزیابی اثرات محیط زیستی پروژه ها هم اشاره کرد. این عدم شفافیت می تواند به تولید اسناد تشریفاتی و ناقض منجر شود بطوریکه در فقدان کارامدی سیستم های نظارتی دولتی، مجلس، قضایی و مردمی عملا شاهد صرف هزینه های هنگفت هستیم که نه تنها پاسخی برای چالش های محیط زیستی نیست بلکه خود به عاملی مضاعف در تخریب محیط زیست بدل می شود.برای مثال می توان به زباله سوز اشاره کرد.
زباله سوز با هزینه بالای ساخت و نگهداری، و در فقدان سیستم های نظارتی موثر، هنوز پرسش های کارشناسان و دغدغه مندان محیط زیستی استان را پاسخ نداده است.
تشکل های مردم نهاد فاقد ظرفیت های موًثر هستند
مدیر عامل انجمن هم اندیشان و همیاران محیط زیست استان گیلان تاکید کرد: وضع موجود نشان می دهد تشکل های مردم نهاد فاقد ظرفیت های موًثر در اثرگذاری بر بهبود فرایندهای برنامه ریزی،اجرایی و نظارتی بوده اند. در بررسی این ناکارامدی نیازمند رویکرد علمی در شناخت این تشکل ها و کیفیت ارتباط ان با سیستم های پیرامونی خود مانند جامعه و نهادهای خصوصی و دولتی از ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می باشیم.
انجام پژوهش در این زمینه توسط نهادهای پژوهشی می تواند به شناخت ما کمک نماید اظهار داشت : آنچه می توان بطور ناقض و محدود برشمرد شامل ضعف های درون تشکل ها چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی از تشکل ها، ضعف فرهنگ عمومی مردم در عدم مشارکت و کنشگری سیستماتیک در قالب نهادهای مردمی و یا فردی در مسایل محیط زیستی و همینطور دستگاه های نظارتی از بهره مندی موثر و پایدار از طرفیت های نطارتی تشکل های محیط زیستی می باشد.
این کارشناس ارشد محیط زیست و آمایش سرزمین گفت: می توان به ضعف حاکمیت در توسعه مشارکتی اشاره نمود بطوری که یکی از اهداف توسعه مشارکتی توانمند تر شدن مردم در قالب نهادها و تشکل های مردم نهاد است .
هنوز بسیاری از مردم و مدیران دورتر از جغرافیای سراوان، پسماند را مشکل نمی دانند
وی در پاسخ به این پرسش که راهکارهای عبور از چالش ها و بحران های محیط زیستی پیش رو چیست خاطرنشان کرد: شاید بتوان گفت که ابتدا شفافیت هدفمند برای پذیرش مساله از سوی مردم و مسولان است . هنوز بسیاری از مردم و مدیران دورتر از جغرافیای سراوان، پسماند را مشکل نمی دانند .بنابراین بعد از پذیرش مساله، نیازمند پذیرش خردجمعی و رویکرد علمی و مشارکتی در نگاه به مساله هستیم تا بتوانیم برنامه مناسبی را تولید نماییم که دارای شناخت و پذیرش حداکثری نسبت به برنامه در میان مردم و مسئولین باشیم که در نتیجه ان ضمانت اجرایی چنین برنامه های بیشتر خواهد شد. با همه این مواردی که ذکر شد هنوز یک نقطه آسیب پذیر جدی و مهلک وجود دارد به نام فساد!.
شیخان در بخش دیگری از این گفتگو درباره وضعیت رودخانه های استان و آلودگی ها، تخریب ها و دست اندازی ها و پیامدهای آن گفت: آلودگی ها در چنین سطحی هم بر انسان و هم بر اکوسیستم ها تاثیر مستقیم و غیر مستقیم داشته و بسته به اثرات کوتاه مدت و بلند مدت می توان برشمرد.
این اثرات برای انسان از جنبه های مختلف سلامت عمومی و سلامت جامعه محلی و پیرامونی ، اقتصادی و اجتماعی قابل بحث و بررسی است. آمار بالای سرطان معده در گیلان به نسبت سایر استان ها بخشی از آن می تواند ناشی از چنین آلودگی هائی باشد. سرطان نوعی از بیماری است که تاثیرات زیادی بر خانواده چه به لحاط روانی و یا اقتصادی خواهد داشت.
تبدیل رودخانه های که می توانست یک محور توسعه ای در رشت باشد بطوریکه هم جنبه های طبیعی و زیستی ان حفظ شود و هم بتوان از جنبه های اقتصادی و تفریحی آن بهره برد و باعث پویایی بیشتر اجتماعی گردد عملا تبدیل به یک کانال فاضلاب مهلک پسماندی، انسانی و صنعتی شده است.
چنین آلودگی گسترده ای در انتهای خود اثرات مخربی برتالاب و دریا و کاهش جمعیت جانوری،افزایش سموم و کاهش عمق تالاب به دلیل ورود رسوبات فاضلابی و در کل یک تهدید بالقوه محسوب می شود.
اولین راه حلی که به ذهن هر بیننده ای متبادر می شود احداث تصفیه خانه و شبکه جمع اوری فاضلاب برای جلوگیری از ورود آلودگی به رودخانه هاست. بنابراین این پرسش مطرح است که چرا تصفیه خانه ها فاقد اعتبار هستند در حالیکه طرح های توسعه ای که با مخالفت جدی کارشناسان محیط زیستی روبرو می شود ، به راحتی جذب اعتبار می کنند؟!
یاسر شیخان با اشاره به اینکه بخشی از این آلودگی ها با ورود به مزارع برنج سفره های خانواده ها را آلوده ساخته و شناگاه ها را که یکی از جادبه های اصلی تفریحی و گردشگری استان است با مخاطره جدی روبرو ساخته به گونه ای که تقریبا همه شناگاه ها دچار آلودگی شده اند خاطرنشان کرد: عدم توجه به محدودیت های منابع در پروژه های عمرانی و ساخنمانی و صدور مجوز های برداشت شن و ماسه بدون ملاحضات محیط زیستی و صرفه اقتصادی بالای پیمانکاران تامین این مواد سبب شده است ؛ با برداشت غیر اصولی شن و ماسه از بستر رودخانه ها شاهد برهم خوردن اکوسیستم منطقه به شکلی که قابلیت احیا در کوتاه مدت و میان مدت نداشته باشد. شاهد تغییرات ژیومورفوژیکی منطقه، کاهش کیفیت آب، تخریب زیستگاه، کاهش نفوذ آب و تغذیه سفره های زیر زمینی، افزایش فرسایش خاک، افزایش شدت جریان آب در زمان سیل و تخریب سازه های پایین دست، و… باشیم.
با تغییر سبک زندگی، ترکیب و میزان پسماند روستایی و شهری و نوع مدیریت آن تغییر کرده است
شیخان در پایان این گفتگو درباره مقوله جمعیت در پیامدهای محیط زیست استان گیلان با برشمردن کیفیت ارتباط انسان و محیط زیست به سبک زندگی انسان و تعداد افراد و جمعیت انسانی وابسته است اظهار داشت: در استان گیلان شاهد تعییر سبک زندگی روستایی و شهری طی دهه های اخیر بوده ایم . این تغییر از نطر کیفی و افزایش میزان و نوع آلودگی موثر بوده است. برای مثال با تغییر سبک زندگی، ترکیب و میزان پسماند روستایی و شهری و نوع مدیریت آن تغییر کرده است.
حدود یک سوم پسماند استان را پسماند روستایی تشکیل می دهد در حالیکه پیش از این اساسا پسماند در درون روستا با استفاده ی دام و طیور از ضایعات غذایی و دفن کردن مابقی آن مدیریت می شده است و پلاستیک و زباله خشک با ترکیب فعلی وجود نداشته و حداکثر بهره مندی از وسایل صورت می گرفته است.
وی در ادامه گفت : با تغییر سبک زندگی روستایی و اشتباه مدیریتی کلان پسماند، امروزه پسماند تر روستایی از سراوان سر در می آورد . در صورتی که تنها پسماندی که می تواند در مقیاس خانگی در محل بازیافت شود پسماند تر است و با تبدیل کردن ان به کود و یا دفن کردن آن بخش مهمی از شیرابه زباله را که باعث آلودگی رودخانه ها، آب های زیرزمینی، تالاب ها، دریا و باعث آلودگی های خاک می شود کاهش داد و از آسیب های جدی به حیات اکوسیستمی و انسان وارد می آورد ، جلوگیری کرد .