سراوان نماد حکمرانی معطل
سراوان نماد حکمرانی معطل

“سندرم بی‌تصمیمی” وضعیت، کشور را در یک دور باطل از انباشت بحران‌ها گرفتار کرده و اعتماد عمومی به کارآمدی نظام حکمرانی را از بین برده است.

به گزارش خزرفوری

چندی پیش سینا کلهر، استاد دانشگاه، جمله‌ای گفته که شاید دقیق‌ترین توصیف از نحوه اداره امور در ایران باشد: «چینی‌ها می‌گویند روند تصمیم‌گیری در ایران ۷ تا ۱۰ سال طول می‌کشد.» حکایت همان یخ‌فروشی است که وقتی پرسیدند «فروختی؟» گفت: «نه، ولی تموم شد!»واقعیت این است که تصمیم‌ها در ایران دقیقاً همین‌طورند؛ پیش از آنکه گرفته شوند، عملاً بی‌اثر شده‌اند.نمونه روشن و دردناک این وضعیت، ماجرای چند ده‌ساله سایت دفع زباله سراوان است؛ زخمی که سال‌هاست بر تن گیلان نشسته و هر بار با یک وعده، یک بازدید، یک بخشنامه و یک «باید» و «لازم است» فقط پانسمان می‌شود.

وعده‌هایی که انباشته شد و تصمیمی که گرفته نشد!از سال ۱۴۰۰ که وزیر کشور دولت شهید رئیسی رسماً دستور توقف دپوی زباله در سراوان را صادر کرد و خواستار انتخاب زمین جدید شد، تاکنون همه اندر خم یک کوچه هستند. سال ۱۴۰۱ نیز جمالی نژاد معاون وزیر کشور با سفر به رشت همان وعده را تکرار کرد و نمایندگان مجلس بار دیگر قول «انتخاب نقطه جدید» دادند.

اما در عمل، سراوان همچنان پابرجاست و صرفا هر بار تکرار شده که قرار است از آبان زباله دیگر به آنجا نرود!همچنین در شهریور ۱۴۰۳ نیز معاون سازمان بازرسی به‌طور رسمی تأکید کرد که استانداری، شهرداری، محیط‌زیست و شورای رشت باید ظرف یک ماه تکلیف سراوان یا جانمایی لندفیل جدید را روشن کنند. یک ماه گذشت، چند ماه دیگر هم گذشت، اما تصمیمی که باید گرفته می‌شد، دوباره پشت میزهای جلسات خاک خورد.

از اظهارات و وعده های نمایندگان مجلس، فرماندار رشت و سایر مسئولان طی چندسال اخیر که بگذریم، حتی در حاشیه اجلاس خزر که همین چند روز پیش برگزار شد نیز استاندار گیلان از لزوم یافتن نقطه‌ای برای انتقال ریجکت‌ها به خارج استان سخن گفت و اعلام کرد “ما از دولت درخواست کرده‌ایم که اگر بتوانیم برای ۲۰ درصد ریجکت که در گیلان به مانند مازندران نمی‌توانیم دفن کنیم، نقطه‌ای پیدا کنیم و با ریل به خارج از گیلان منتقل کنیم.

”آخرین اظهارنظر هم مربوط به محمدرضا احمدی سنگر است که می‌گوید بهسازی سراوان به ۸۰ درصد رسیده اما لندفیل جایگزین با «موانعی» مواجه شده و فعلاً معلوم نیست چه زمانی قابل بهره‌برداری است.

باز هم همان کلمات مبهم: موانع… پیگیری… در نظر گرفتن… و البته هیچ تصمیم قطعی.پرواضح است که مسئله سراوان فقط معضل زباله نیست؛ بلکه نماد مشکل بزرگ‌تری است که سال‌هاست ایران را گرفتار کرده:بحران ساختاریِ تصمیم‌نگرفتن در زمان مقرر.

در تمام حوزه‌های حساس کشور از اقتصاد و مسکن گرفته تا آب، محیط‌زیست و مدیریت شهری—تصمیم‌هایی که باید امروز گرفته شوند، سال‌ها به تعویق می‌افتند، بدون اینکه هزینه تأخیر کسی را نگران کند.طبیعی است که در چنین سازوکاری، بروکراسی اداری همچون باتلاق، هر طرحی را می‌بلعد.

دستگاه‌های اجرایی کار یکدیگر را خنثی می‌کنند. اجرای قانون‌ به تفسیرهای سلیقه‌ای سپرده می‌شود و هر دستگاهی ساز خود را می زند. نهادهای بیرونی و افراد غیرکارشناس به بهانه حمایت از مردم در امور فنی دخالت می‌کنند و مهم تر از همه مدیران نیز از ترس تبعات، جرأت انتخاب ندارند!به اعتقاد نگارنده بحران مزمن امروز ایران، مسئولیت‌گریزی، تعلل، ترس از تصمیم گیری است.

تا زمانی که این ریشه درمان نشود، نه سراوان حل می‌شود، نه ده‌ها سراوان دیگر در گوشه و کنار کشور.“سندرم بی‌تصمیمی” وضعیت، کشور را در یک دور باطل از انباشت بحران‌ها گرفتار کرده و اعتماد عمومی به کارآمدی نظام حکمرانی را از بین برده است.